سرگذشت خیانت

ساخت وبلاگ

هم ساده دلم را برد، هم دار و ندارم را

خندید و گرفت از من آرام و قرارم را

یک دکمه رها کرد و اندوه زمستان رفت

در یک شب پاییزى آورد بهارم را

میخواستم آن گل را پرپر نکنم خود خواست

من چشم بر او بستم ، او راه فرارم را

میمردم, و میخندید, ، میدید و نمیدیدم 

چشمان خمارش را ، چشمان خمارم را

تا در دل هم باشیم تاوان بدى دادیم

او گیره ى مویش را من ایل و تبارم را

‏ #سید_تقى_سیدی

سرگذشت خیانت...
ما را در سایت سرگذشت خیانت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khiyaanatd بازدید : 54 تاريخ : چهارشنبه 14 آذر 1397 ساعت: 6:16

چشم زیتون سبز در کاسه، سینه ها سیب سرخ در سینی لب میان سفیدی صورت، چون تمشکی نهاده بر چینی سرخ یا سبز؟ سبز یا قرمز؟ ترش یا تلخ؟ تلخ یا شیرین؟ تو خودت جای من اگر باشی, ابتدا از کدام, می چینی؟, با نگاهی، سرگذشت خیانت...
ما را در سایت سرگذشت خیانت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khiyaanatd بازدید : 34 تاريخ : چهارشنبه 14 آذر 1397 ساعت: 6:16

در خون تو انگار ، غزل در جریان است

چشمت بخدا معدن مضمونِ جهان است

دیروز ، «غزل» گفتم و امروز ، «قصیده» 

چون قیمت بوسیدن, تو در نوسان است

رضا_قاسمی

سرگذشت خیانت...
ما را در سایت سرگذشت خیانت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9khiyaanatd بازدید : 25 تاريخ : چهارشنبه 14 آذر 1397 ساعت: 6:16